مقابله با «سندرم خستگی مزمن» در کارکنان با ذهن‌آگاهی

بسیاری از کارکنان با خستگی‌های طولانی‌مدت و مشکلات خواب دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ مسائلی که می‌توانند زندگی روزمره و بهره‌وری کاری آن‌ها را تحت تاثیر قرار دهند و نیاز به راهکارهای نوین و اثربخش را پررنگ‌تر کنند.

سندرم خستگی مزمن یکی از مشکلات جدی و کمتر شناخته‌شده‌ای است که می‌تواند زندگی فرد را به‌شدت مختل کند. این اختلال با خستگی مداوم، درد عضلانی، مشکلات حافظه و تمرکز، و اختلالات خواب همراه است و در بسیاری از موارد دلیل مشخصی برای آن یافت نمی‌شود. تحقیقات نشان داده‌اند که حدود یک درصد جمعیت جهان به این بیماری دچار هستند و زنان چند برابر بیش از مردان در معرض آن قرار دارند. کیفیت خواب پایین یکی از ویژگی‌های بارز این سندرم است و این کیفیت نه‌تنها بر سطح انرژی روزانه، بلکه بر توانایی فرد برای انجام فعالیت‌های ساده نیز اثر منفی می‌گذارد. عواملی مانند رژیم غذایی نامناسب، کم‌تحرکی، عوامل ژنتیکی یا محیطی می‌توانند وضعیت خواب را بدتر کنند و مشکلات موجود را تشدید نمایند.

در کنار مشکلات خواب، افراد مبتلا به سندرم خستگی مزمن معمولا با دشواری در «تنظیم هیجان» نیز مواجه‌اند. این اصطلاح به توانایی فرد برای شناخت، ارزیابی و مدیریت احساسات خود اشاره دارد. وقتی این توانایی مختل شود، فرد ممکن است در مواجهه با فشارها و رویدادهای روزمره، واکنش‌های افراطی یا ناکارآمد نشان دهد. چنین شرایطی می‌تواند چرخه‌ای معیوب ایجاد کند که هم خستگی و هم اختلالات خواب را تشدید می‌کند. بنابراین، یافتن روشی که هم کیفیت خواب و هم مهارت‌های تنظیم هیجان را بهبود دهد، برای این بیماران اهمیت زیادی دارد.

در این خصوص، اسماعیل سلیمانی، دانشیار گروه روان‌شناسی دانشگاه ارومیه، به همراه یکی از همکارانش از همین دانشگاه، پژوهشی را انجام دادند تا تاثیر آموزش‌های مبتنی بر «ذهن‌آگاهی» را بر کارکنان دارای سندرم خستگی مزمن بررسی کنند.

ذهن‌آگاهی روشی است که بر تمرکز بر لحظه حال و آگاهی بدون قضاوت از افکار و احساسات تاکید دارد و در سال‌های اخیر به عنوان رویکردی موثر در حوزه سلامت روان شناخته شده است. این پژوهش تلاش داشت تا بسنجد آیا چنین آموزشی می‌تواند کیفیت خواب و توانایی مدیریت هیجانات را در این گروه از کارکنان بهبود بخشد یا خیر.

برای انجام این مطالعه، ۳۰ نفر از کارکنان دانشگاه ارومیه به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. گروه آزمایش، آموزش‌های مبتنی بر ذهن‌آگاهی را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ آموزشی ندید. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه‌های استاندارد برای سنجش علائم سندرم خستگی مزمن، کیفیت خواب، و مهارت‌های تنظیم هیجان بود و داده‌ها با روش تحلیل آماری پیشرفته بررسی شدند.

نتایج نشان دادند که شرکت‌کنندگان گروه آزمایش، پس از دریافت آموزش‌های ذهن‌آگاهی، بهبود قابل توجهی در کیفیت خواب خود تجربه کردند. این تغییر نه تنها بلافاصله پس از دوره آموزشی، بلکه در مرحله پیگیری نیز مشهود بود. به بیان دیگر، ذهن‌آگاهی توانست تاثیر مثبت و پایداری بر خواب این افراد بگذارد.

همچنین، آموزش‌های ذهن‌آگاهی باعث شد تا توانایی تنظیم هیجان شرکت‌کنندگان به شکل قابل توجهی بهتر شود. آن‌ها پس از دوره آموزشی، در مواجهه با فشارها و احساسات دشوار، واکنش‌های سازگارانه‌تر و متعادل‌تری نشان دادند که می‌تواند کیفیت زندگی روزمره‌شان را ارتقا دهد.

این یافته‌ها اهمیت زیادی دارند، زیرا نشان می‌دهند که رویکردهای غیر دارویی و مبتنی بر آموزش روان‌شناختی می‌توانند در بهبود شرایط افرادی که از مشکلاتی مانند سندرم خستگی مزمن رنج می‌برند، نقش موثری ایفا کنند. البته محققان یادآور شدند که این مطالعه محدودیت‌هایی هم داشت. به همین دلیل، پژوهش‌های آینده باید با نمونه‌های تصادفی، روش‌های سنجش متنوع‌تر و بازه‌های زمانی طولانی‌تر انجام شوند تا نتایج دقیق‌تر و جامع‌تری حاصل گردد.

با وجود این محدودیت‌ها، این پژوهش پیام مهمی دارد: آموزش ذهن‌آگاهی می‌تواند ابزاری ساده و قابل اجرا برای ارتقای سلامت روان کارکنان باشد. مسئولان سازمان‌ها و مراکز کاری می‌توانند از این رویکرد برای حمایت از کارکنان آسیب‌پذیر و کاهش تاثیرات منفی استرس و خستگی مزمن استفاده کنند. همچنین، مقایسه این روش با سایر مداخلات روان‌شناختی می‌تواند به انتخاب بهترین راهکار برای هر فرد کمک کند.

نتایج این تحقیق در «فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان‌درمانی» وابسته به دانشگاه علامه طباطبائی منتشر شده‌اند. این نشریه به چاپ مقالات علمی در حوزه روان‌شناسی و مشاوره می‌پردازد و انتشار این پژوهش می‌تواند راه را برای مطالعات کاربردی بیشتر در این زمینه هموار سازد.

اخبار مرتبط

منبع: ايسنا
آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ارسال به دیگران :

نظر شما

وب گردی