هوش مصنوعی میان زمین دولت و آسمان مجلس؛ اختلاف نظرها ترمز توسعه AI می‌شود

ابهام در ساختار حکمرانی هوش مصنوعی به موضوعی داغ میان دولت و مجلس تبدیل شده است؛ موضوعی که به گفته کارشناسان می‌تواند مسیر توسعه فناوری را در کشور سال‌ها عقب بیندازد و در چنین شرایطی ایران به‌جای نقش‌آفرینی در مسیر رهبری فناوری، در حال تبدیل شدن به تماشاگر بوده و اگر این روند ادامه یابد، در پنج سال آینده وابستگی به فناوری خارجی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

رامین عابدی‌اصل، تحلیلگر و مشاور ارشد فناوری اطلاعات ، اظهار کرد: در حالی‌که جهان با شتابی خیره‌کننده در مسیر توسعه هوش مصنوعی حرکت می‌کند و صنایع مختلف با ادغام روش‌های کلاسیک با فناوری هوش مصنوعی، در حال تولید محصولات پیشرفته و حتی تلفیق آن با ذهن و بدن انسان هستند تا به سمت خلق «ابر انسان» گام بردارند، در کشور ما هنوز دو قوه اصلی بر سر تشکیل «ستاد ملی هوش مصنوعی» یا «سازمان ملی هوش مصنوعی» به جمع‌بندی نرسیده‌اند.

وی با طرح پرسش‌هایی درباره وضعیت فعلی کشور در این حوزه، افزود: ما اکنون دقیقا در کجای مسیر توسعه هوش مصنوعی قرار داریم؟ آیا زیرساخت پردازشی، ارتباطی و ابر ذخیره‌سازی داده‌های لازم را در اختیار داریم؟ آیا توان نگه‌داشت متخصصان این حوزه در داخل کشور را داریم؟ پاسخ همه این پرسش‌ها «نه» است. ما به‌جای تمرکز بر توسعه زیرساخت‌ها و توانمندی‌ها، همچنان درگیر انتخاب نام و ساختار اداری برای حوزه‌ای هستیم که در جهان به مرحله بلوغ و تلفیق با زندگی انسان رسیده است.

عابدی‌اصل با اشاره به مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی درباره ایجاد سازمان ملی هوش مصنوعی با بیان اینکه کشمکش میان دولت و مجلس در این زمینه شبیه آن است که دست‌های دولت را ببندند و از آن انتظار دویدن داشته باشند، ادامه داد: در حالی‌که برنامه هفتم توسعه و مصوبه هیئت دولت، «ستاد ملی هوش مصنوعی» را به‌عنوان نهاد هماهنگ‌کننده اصلی معرفی کرده‌اند، مجلس با تصویب ماده ۳ طرح ملی توسعه هوش مصنوعی در پی ایجاد سازمانی مستقل ذیل ریاست‌جمهوری است. از منظر حقوقی، این اقدام می‌تواند به تعارض مصوبات منجر شود؛ به‌گونه‌ای که هم ستاد و هم سازمان مدعی نقش سیاستگذاری و نظارت شوند و در نهایت دیوان عدالت اداری یا شورای عالی انقلاب فرهنگی ناگزیر از ورود به ماجرا باشند.

این تحلیلگر حوزه فناوری اطلاعات افزود: در بُعد اجرایی نیز نتیجه چنین رویکردی چیزی جز موازی‌کاری، اتلاف منابع محدود و سردرگمی دستگاه‌ها نخواهد بود. دولت پیش‌تر اعلام کرده که این طرح بار مالی دارد و با سیاست چابک‌سازی در تضاد است، اما مجلس همچنان بر اجرای آن اصرار دارد.  نتیجه این تقابل، تأخیر در اجراست؛ چراکه اساسنامه سازمان هنوز تصویب نشده و در عین حال ستاد نیز فعالیت خود را آغاز کرده است. این وضعیت نه نشانه پیشرفت، بلکه نوعی «جنگ قبیله‌ای» است که در نهایت، هوش مصنوعی در ایران را قربانی می‌کند.

وی با اشاره به پیامدهای رویکردهای چندگانه در توسعه فناوری‌های نوظهور، با تأکید بر اینکه چنین روندی منجر به رکود مطلق در این حوزه‌ها خواهد شد، خاطرنشان کرد: دنیا با سرعت نور در حال پیشرفت است؛ چین مدل‌های هوش مصنوعی مانند DeepSeek R۱ را با تکیه بر منابع داخلی تولید می‌کند، آمریکا بیش از ۱۰۹ میلیارد دلار سرمایه خصوصی در این حوزه تزریق کرده، اما ما هنوز درگیر بحث بر سر این هستیم که «ستاد ملی» تشکیل شود یا «سازمان ملی». این کشمکش‌ها نه‌تنها زمان طلایی کشور را از بین می‌برد، بلکه اعتماد بخش خصوصی و دانشگاه‌ها را نیز تضعیف می‌کند. نتیجه چنین وضعیتی، عقب‌ماندگی از رقبای منطقه‌ای است؛ کشوری مانند امارات که وزیر ویژه هوش مصنوعی دارد و بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در این حوزه سرمایه‌گذاری کرده است.

عابدی‌اصل تصریح کرد: ایران به‌جای نقش‌آفرینی در مسیر رهبری فناوری، در حال تبدیل شدن به تماشاگر است و اگر این روند ادامه یابد، در پنج سال آینده وابستگی به فناوری خارجی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. در حالی که هوش مصنوعی معادلات جنگ‌ها و اقتصاد جهانی را تغییر می‌دهد، ما هنوز درگیر جدال‌های داخلی بر سر ساختار مدیریتی آن هستیم؛ و این واقعاً جای تأسف دارد.

وی در پاسخ به این پرسش که دولت معتقد است ایجاد سازمان جدید، بار مالی دارد و با هدف چابک‌سازی دولت در تضاد است و آیا این ملاحظات مانع رشد فناوری می‌شوند یا ضرورت دارند، گفت: این ملاحظات بیشتر شبیه به بهانه‌ای برای تنبلی ساختاری است. ایجاد سازمان جدید هزینه دارد، اما هزینه توسعه‌ندادن هوش مصنوعی بسیار سنگین‌تر است؛ از دست دادن بازارهای صادراتی، افزایش بیکاری متخصصان و وابستگی امنیتی از نتایج همین تعلل است.

این تحلیلگر حوزه فناوری اطلاعات تأکید کرد: اگر دولت واقعاً به چابک‌سازی اعتقاد داشت، ستاد فعلی را از حالت تشریفاتی خارج می‌کرد و به آن بودجه و اختیار می‌داد، نه اینکه مانع شکل‌گیری یک سازمان مستقل شود. در کشورهای پیشرفته، توسعه هوش مصنوعی بدون ایجاد نهادهای مستقل و دارای اختیارات اجرایی ممکن نبوده است. متأسفانه در ایران، ستاد فعلی بیشتر شبیه یک ساختار اداری بی‌اثر است که نه اختیار دارد و نه بودجه.

وی در پاسخ به این سؤال که از نظر علمی و مدیریتی، ایجاد ستاد یا سازمان چه تفاوتی در سرعت تصمیم‌گیری، هماهنگی بین دانشگاه و صنعت و توسعه پروژه‌ها ایجاد می‌کند، توضیح داد: از منظر علمی، سازمان مستقل مانند یک لابراتوار مرکزی عمل می‌کند؛ یعنی تمرکز منابع، دسترسی مستقیم به ابررایانه‌هایی مانند «سیمرغ» و امکان جذب استعدادهای برتر. اما ستاد تنها نقش هماهنگ‌کننده اداری دارد و عملاً قدرت اجرایی ندارد؛ پروژه‌ها را نیز در لایه‌های بوروکراتیک متوقف می‌کند.

عابدی اصل افزود: از نظر مدیریتی، تفاوت این دو ساختار مانند تفاوت ژنرال و دستیار است. سازمان با داشتن اختیارات بودجه‌ای و حقوقی مستقیم، تصمیمات را سریع‌تر اجرا می‌کند؛ در حالی که ستاد باید از ده‌ها مسیر اداری عبور کند تا به نتیجه برسد. در حوزه هماهنگی دانشگاه و صنعت نیز، سازمان می‌تواند پلتفرم‌هایی مانند سکوی ملی هوش مصنوعی را ایجاد کند تا ارتباط بین صنعت و دانشگاه برقرار شود، اما ستاد تنها درگیر جلسات بی‌پایان می‌ماند. در یک جمله، سازمان سرعت‌ساز است و ستاد کندکننده.

این تحلیل گرد در ادامه درباره اینکه در شرایط فعلی کدام مدل، ستاد یا سازمان، بهتر می‌تواند زیست‌بوم نوآوری و استارتاپ‌های هوش مصنوعی را حمایت و تقویت کند، گفت: بدون شک سازمان. ستاد فقط سیاست‌گذاری می‌کند، اما استارتاپ‌ها نیاز به بودجه، زیرساخت و بازار دارند. سازمان می‌تواند صندوق نوآوری هوش مصنوعی ایجاد کند، مانند مدل آمریکا که بنیاد ملی علوم (NSF) از آن حمایت می‌کند و استارتاپ‌ها را به اکوسیستم جهانی متصل کند. در شرایط تحریم، سازمان مستقل می‌تواند با تمرکز بر داده‌های بومی و مدل‌های متن‌باز، نوآوری را زنده نگه دارد؛ اما ستاد با موازی‌کاری و پراکندگی منابع، عملاً استارتاپ‌ها را خفه می‌کند. این انتخاب، انتخاب بین زندگی و مرگ زیست‌بوم هوش مصنوعی در ایران است.

وی در پاسخ به این پرسش که در کشورهای پیشرفته، ساختارهای مشابه ایران چگونه طراحی شده و چه نتایجی به همراه داشته‌اند و ایران چه درس‌هایی می‌تواند از این تجربه‌ها بگیرد، گفت: در آمریکا، سازمان‌های مستقلی مانند بنیاد ملی علوم (NSF) و آژانس پروژه‌های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی (DARPA) توسعه هوش مصنوعی را با تمرکز بر تحقیق و کاربردهای دفاعی پیش برده‌اند که نتیجه آن رهبری جهانی با ۱۰۹ میلیارد دلار سرمایه خصوصی بوده است. در چین، «شورای دولتی هوش مصنوعی» با رویکرد متمرکز، مدل‌هایی مانند DeepSeek را توسعه داده و وابستگی به غرب را کاهش داده است. در انگلستان نیز «شورای ملی هوش مصنوعی» ذیل دولت فعالیت می‌کند، اما با بودجه کلان و تمرکز بر اخلاق و نوآوری، رتبه دوم آمادگی جهانی در حوزه AI را کسب کرده است.

این فعال حوزه توسعه فناوری های نوین با بیان اینکه در نتیجه فعالیت همه این کشورها رشد اقتصادی ۱۵ تا ۲۰ درصدی ناشی از هوش مصنوعی بوده است، یادآور شد: درس روشن برای ایران این است که باید سه اصل را رعایت کند: نخست، هماهنگی میان قوا؛ دوم، اختصاص بودجه مستقل و پایدار، نه وابسته به ستادهای موقت؛ و سوم، تمرکز بر داده‌های بومی و جذب استعدادها. در واقع، ایران اکنون همان اشتباهی را تکرار می‌کند که آن کشورها ۱۰ سال پیش مرتکب شدند: موازی‌کاری نهادی.

وی در خصوص اثرات کشمکش‌های قانونی در حوزه هوش مصنوعی با تاکید بر اینکه در کوتاه‌مدت، پروژه‌هایی مانند سکوی ملی هوش مصنوعی متوقف می‌شوند، دانشگاه‌ها دچار سردرگمی خواهند شد و همکاری‌ها فلج می‌شود، چون بودجه‌ها در حالت تعلیق باقی می‌مانند، ادامه داد: در بلندمدت نیز از دست رفتن استعدادها و بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی را شاهد خواهیم بود. علاوه بر آن  سرمایه‌گذاران خارجی در کشوری که ساختار هوش مصنوعی آن هر سال تغییر می‌کند، تمایل به سرمایه‌گذاری نخواهند داشت. این در حالی است که عربستان بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در این حوزه سرمایه‌گذاری کرده، ایران هنوز نتوانسته حتی بودجه ۴ هزار میلیارد تومانی سال ۱۴۰۴ را جذب کند. نتیجه این روند، عقب‌ماندن پروژه‌های ملی، انزوای دانشگاه‌ها و خروج سرمایه‌ها به کشورهای منطقه مانند ترکیه و امارات است.

به گفته عابدی اصل، این وضعیت نوعی «خودکشی استراتژیک» برای زیست‌بوم هوش مصنوعی کشور است.

وی تاکید کرد: در حوزه امنیت دیجیتال، نبود هوش مصنوعی بومی، کشور را به ابزارهای خارجی وابسته می‌کند و خطر هک و جاسوسی را افزایش می‌دهد. در اقتصاد، سهم هوش مصنوعی از تولید ناخالص جهانی تا سال ۲۰۳۰ به حدود ۱۵ تریلیون دلار خواهد رسید، اما ایران با این تأخیرها، رشد ۱ تا ۲ درصدی خود را از دست خواهد داد و نرخ بیکاری متخصصان افزایش می‌یابد. در بخش صنعت نیز، بدون به‌کارگیری هوش مصنوعی در بهینه‌سازی فرایندها، بهره‌وری پایین خواهد ماند و رقبا مانند چین از ایران پیشی خواهند گرفت. این تأخیرها نه‌تنها به عقب‌ماندگی منجر می‌شوند، بلکه تهدیدی وجودی از منظر امنیت ملی، اقتصادی و فناورانه محسوب می‌شوند.

این تحلیلگر حوزه فناوری اطلاعات درباره مدل پیشنهادی خود برای سرعت‌بخشیدن به توسعه هوش مصنوعی در ایران، گفت: مدل ترکیبی می‌تواند بهترین گزینه باشد؛ سازمان ملی هوش مصنوعی مستقل ذیل ریاست‌جمهوری، با اختیارات اجرایی کامل و بودجه سالانه ۱۰ هزار میلیارد تومانی، در کنار ستادی که نقش مشورتی داشته باشد. تمرکز این ساختار باید بر سه محور باشد: داده‌های بومی با قانون حفاظت، زیرساخت پردازشی با توسعه ابررایانه‌های داخلی و ایجاد اکوسیستم استارتاپی با مشوق‌های مالیاتی.

وی اظهار کرد: همکاری دانشگاه‌ها باید الزامی و پیوند دیپلماسی هوش مصنوعی با کشورهایی مانند چین و روسیه برای کاهش اثر تحریم‌ها جدی گرفته شود. مجلس و دولت نیز باید به جای تقابل، هماهنگی راهبردی داشته باشند. در صورت اجرای این مدل، ایران می‌تواند ظرف سه سال به جایگاه برتر منطقه‌ای در حوزه هوش مصنوعی برسد.

عابدی‌اصل درباره آینده هوش مصنوعی در ایران طی پنج سال آینده، گفت: در صورت تداوم تصمیمات متناقض و نبود هماهنگی میان قوا، آینده هوش مصنوعی در ایران تاریک و ناامیدکننده خواهد بود. در این وضعیت، ایران در سطح مدل‌های ساده باقی می‌ماند و توان رقابت با منطقه و جهان را از دست می‌دهد. 

وی افزود: در حالی که امارات و عربستان با سرعت در حال پیشرفت هستند، ایران بدون تغییر رویکرد، تنها نظاره‌گر خواهد بود. اگر قوا متحد شوند، استعدادها حفظ و بودجه لازم تأمین شود، امکان رقابت وجود دارد؛ در غیر این صورت، طی پنج سال آینده، کشور به فناوری‌های خارجی وابسته و از مسیر پیشرفت جهانی خارج خواهد شد.

اخبار مرتبط

منبع: ايسنا
آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ارسال به دیگران :

نظر شما

وب گردی