هوش مصنوعی، تجربه ما را از شگفتی دگرگون میکند
بررسیها حاکی از این هستند که تجربیات شگفتی ناشی از هوش مصنوعی میتوانند مزایای اجتماعی گستردهای داشته باشند و روزنه جدیدی را از این احساس به روی ما بگشایند.
انسانها مدتهاست که با ایستادن در برابر آسمان پهناور شب یا تماشای یک اثر هنری خیرهکننده، حیرت را تجربه کردهاند و به احساس باشکوهی رسیدهاند که با نیاز به سازگاری مشخص میشود. این حالت روانشناختی پیچیده، استرس را کاهش میدهد، احساسات ما را درباره زمان گسترش میدهد و ارتباط با دیگران را تقویت میکند، اما با پیچیدهتر و فراگیرتر شدن هوش مصنوعی، با یک پرسش جذاب روبهرو هستیم و آن پرسش این است که هوش مصنوعی چگونه ظرفیت ما را برای شگفتزده شدن تغییر خواهد داد.
به نقل از فوربس، این پرسش بسیار فراتر از کنجکاوی فلسفی است و این پرسش در دنیای واقعی مورد توجه قرار میگیرد. تجربه کردن شگفتی با آوردن مزایای گوناگون از سلامت و رفاه گرفته تا سخاوت، مهربانی و تفکر انتقادی میتواند ما را به انسانهای بهتر و شادتری تبدیل کند. از این رو، درک این که آیا و چگونه هوش مصنوعی میتواند بر این تجربه بنیادی انسان تأثیر بگذارد، با حرکت ما در دنیایی که به طور فزایندهای الگوریتمی میشود، ضروری است.
ساختار شگفتی
برای درک تأثیر بالقوه هوش مصنوعی بر حس شگفتی، ابتدا باید بفهمیم چه چیزی این احساس را تا این حد متمایز میکند. شگفتی از رویارویی با عظمت - خواه فیزیکی، خواه مفهومی و خواه اخلاقی - پدیدار میشود که چارچوبهای ذهنی موجود ما را به چالش میکشد. درخت سرخ سر به فلک کشیدهای که مقیاس ما را کوچک جلوه میدهد، اثبات ریاضی که الگوهای پنهان در هرجومرج را آشکار میسازد یا عمل شجاعت فداکارانه که درک ما از طبیعت انسان را از نو تعریف میکند، همگی این واکنش را برمیانگیزند.
«داچر کلتنر»(Dacher Keltner) استاد روانشناسی «دانشگاه کالیفرنیا برکلی»(UC Berkeley) و «جاناتان هایت»(Jonathan Haidt) روانشناس اجتماعی و استاد «دانشگاه نیویورک»(NYU) دو مؤلفه اصلی شگفتی را شناسایی کردند که عبارتند از وسعت ادراکشده و نیاز به سازگاری. براساس این چارچوب، پژوهشها اثرات قابل توجه شگفتی را آشکار کردهاند. بررسیهای صورتگرفته در پنج پژوهش با بیش از ۲۰۰۰ شرکتکننده نشان داد که شگفتی میتواند به کاهش خود برتربینی و نگرانیهای آن و افزایش رفتار اجتماعی بیانجامد. پژوهشهای دیگر نشان دادهاند که شگفتی به عنوان مسیری برای سلامت روانی و جسمی عمل میکند و مزایای آن از کاهش التهاب گرفته تا افزایش عملکرد سیستم ایمنی متغیر است.
شگفتی در محیطهایی تکامل یافت که در آنها وسعت عمدتا فیزیکی یا اجتماعی بود. اجداد ما با خیره شدن به رشتهکوهها، تأمل در ستارهها یا مشاهده دستاوردهای خارقالعاده انسان، احساس شگفتی میکردند اما هوش مصنوعی یک بعد کاملاً جدید را از وسعت معرفی میکند. این بعد، قابلیتهای محاسباتی و خلاقانهای است که میتوانند از عملکرد انسان در حوزههای در حال گسترش پیشی بگیرند.
علوم اعصاب، اهمیت شگفتی را آشکار میکند. تصویربرداری از مغز و مطالعه آن نشان میدهد که تجربیات شگفتی، فعالیت شبکه حالت پیشفرض را کاهش میدهد. این تغییر عصبی به توضیح این موضوع کمک میکند که چرا شگفتی باعث میشود احساس کنیم با چیزی بزرگتر از خودمان مرتبط هستیم و چرا میتواند برای مشکلاتی مانند افسردگی و اضطراب، مزایای درمانی باشد.
هوش مصنوعی به عنوان عامل تقویتکننده شگفتی
پتانسیل هوش مصنوعی برای افزایش شگفتی انسان، عمیق و چندوجهی است. در نظر بگیرید که چگونه الگوریتمهای یادگیری ماشینی در حال حاضر الگوهای پنهان را در مجموعه وسیع دادهها آشکار میکنند و ارتباطاتی را مییابند که دههها برای پژوهشگران نامرئی باقی میمانند. «تلسکوپ فضایی جیمز وب» که توسط سیستمهای هوش مصنوعی هدایت میشود، تصاویری را از پدیدههای کیهانی ارائه میدهد که بسیار دیدنی هستند و تجربیات جمعی از شگفتی را در سراسر پلتفرمهای رسانه اجتماعی برمیانگیزند.
«پاول پیف»(Paul Piff) استاد روانشناسی «دانشگاه کالیفرنیا ارواین»(UC Irvine) و همکارانش نشان دادند که حیرت میتواند کاهش خودبرتربینی و دغدغههای آن را به همراه داشته باشد و رفتار اجتماعی را افزایش دهد. این یافته نشان میدهد که تجربیات شگفتی ناشی از هوش مصنوعی میتوانند مزایای اجتماعی گستردهتری داشته باشند و حتی ما را سخاوتمندتر، مشارکتیتر و مرتبطتر با دیگران کنند.
در حوزههای خلاقیت، هوش مصنوعی در حال تولید نوعی از هنر، موسیقی و ادبیات است که فرضیات ما را درباره منحصربهفرد بودن انسان به چالش میکشد و همزمان مرزهای تجربه زیباییشناختی را گسترش میدهد. وقتی هوش مصنوعی یک قطعه موسیقی میسازد که ما را به گریه میاندازد یا یک هنر بصری خلق میکند که ما را در مسیرمان متوقف میکند، از شگفتی آن نمیکاهد، بلکه جهت آن را تغییر میدهد. ما خود را در حال شگفتی نه تنها از خلقت، بلکه از فرآیندهای محاسباتی گستردهای که آن را ممکن ساختهاند، میبینیم.
شاید برنامههای آموزشی، نویدبخشترین مسیر برای ایجاد شگفتی ناشی از هوش مصنوعی باشند. سیستمهای یادگیری شخصیسازیشده میتوانند مفاهیم پیچیده علمی را برای هر کدام از یادگیرندگان شخصیسازی کنند و وسعت مکانیک کوانتومی یا پیچیدگیهای تاخوردگی پروتئین را قابل دسترستر و شگفتانگیزتر سازند. واقعیت مجازی و واقعیت افزوده مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند ما را به سطح مریخ یا درون یک سلول زنده منتقل کند و تجربیاتی از وسعت را به وجود بیاورد که پیشتر غیرممکن بودند.
جنبه دموکراتیزه شدن را نمیتوان نادیده گرفت. هوش مصنوعی، تحلیل و خلق آثار پیچیده را برای میلیونها نفری که پیش از این فاقد تخصص یا منابع فنی بودند، قابل دسترس میکند. اکنون یک نوجوان با تلفن همراه هوشمند میتواند دادههای نجومی را در اختیار داشته باشد، تجسمهای پیچیده ایجاد کند یا سمفونی بسازد. همه اینها محرکهای بالقوهای برای تجربیات عمیق شگفتی هستند.
خطر تبدیل شدن شگفتی به یک روال روزمره
پیشرفت فناورانه شگفتی، خطرات قابل توجهی را به همراه دارد. مهمترین نگرانی، عادت کردن و تمایل روانی برای رویارویی مکرر به منظور کاهش واکنش عاطفی است. وقتی هوش مصنوعی میتواند در عرض چند ثانیه یک تصویر نفسگیر را از یک منظره ایجاد کند، وقتی واقعیت مجازی میتواند ما را به هر محیط قابل تصوری ببرد، وقتی الگوریتمها میتوانند یک قطعه موسیقی را دقیقاً مطابق با ترجیحات عاطفی بسازند، آیا ما این خطر را خواهیم پذیرفت که چیزهای خارقالعاده را به چیزهای عادی تبدیل کنیم؟
این نگرانی فراتر از حساسیتزدایی ساده است. پرسش عمیقتری درباره اصالت تجربیات حیرتانگیز ناشی از هوش مصنوعی وجود دارد. وقتی از غروب خورشید تولیدشده توسط هوش مصنوعی شگفتزده میشویم، آیا به پدیده واقعی واکنش نشان میدهیم یا به فرافکنی زیبایی آن روی یک مخلوق مصنوعی؟ این تمایز مهم است زیرا تجربیات حیرتانگیز سنتی اغلب شامل حس ارتباط با چیزی بزرگتر از خودمان هستند؛ ارتباطی که ممکن است وقتی بدانیم منبع آن الگوریتمی است نه طبیعی یا انسانی، تضعیف شود.
کارآیی سیستمهای هوش مصنوعی، تهدید ظریف دیگری را نیز ایجاد میکند. شگفتی اغلب حاصل تلاشی است که برای درک یک مفهوم پیچیده، سفر برای رسیدن به یک چشمانداز تماشایی یا سالها تمرین برای داشتن تسلط هنری لازم است. وقتی هوش مصنوعی این تلاش را از بین میبرد و دسترسی فوری را به اطلاعات و تجربیات فراهم میکند، ممکن است ناخواسته به تضعیف شرایطی منجر شود که شگفتی را ممکن میسازند.
شاید نگرانکنندهترین نکته، پتانسیل هوش مصنوعی برای ایجاد چیزی باشد که میتوانیم آن را «شگفتی مصنوعی» بنامیم. شگفتی مصنوعی به تجربیاتی گفته میشود که با دقت مهندسی شدهاند تا قدرت دگرگونکنندهای را به نشانگرهای فیزیولوژیکی و روانی شگفتی بدون وسعت زیربنای شگفتی اصیل بدهند. الگوریتمهای رسانه اجتماعی در حال حاضر از آسیبپذیریهای روانی ما برای جلب توجه سوءاستفاده میکنند. تصور این که روشهای مشابهی برای تولید تجربیات شگفتی با هدف تجاری یا دستکاری روانی به کار گرفته شوند، دشوار نیست. ممکن است نسبت به شگفتی طبیعی، بیحس شویم. بدین ترتیب، همیشه در جستوجوی تجربیات هیجانانگیزتر خواهیم بود و هرگز سیر نخواهیم شد.
پرسه زدن در دنیایی از شگفتی
رابطه بین هوش مصنوعی و شگفتی انسان لزوماً یک رابطه صفر و یک نیست. کلید حل این مشکل، ادغام متفکرانه به جای جایگزینی یا طرد کامل است. ما میتوانیم فضایی را برای تجربیات شگفتی بیواسطه حفظ کنیم؛ از جمله لحظاتی در طبیعت، دستاوردهای انسانی یا شیوههای تأملبرانگیزی که از مداخله الگوریتمی مصون میمانند. همزمان میتوانیم ظرفیت هوش مصنوعی را برای آشکار کردن انواع جدیدی از وسعت و زیبایی بپذیریم که واقعاً تجربه انسانی را گسترش میدهند.
آینده شگفتی انسان در جهانی که تحت سلطه هوش مصنوعی است، احتمالاً به انتخابهای شخصی و جمعی ما درباره چگونگی ادغام این فناوریها در زندگی بستگی خواهد داشت. اگر به اهمیت روانشناختی شگفتی توجه داشته باشیم و به طور فعال تجربیاتی را پرورش دهیم که قدرت دگرگونکننده آن را حفظ میکنند - چه از طریق کمک هوش مصنوعی و چه در غیاب آن - ممکن است دریابیم که گسترش تجربیات مصنوعی به مرگ شگفتی منجر نمیشوند، بلکه آن را تقویت میکنند. فرآیندهای محاسباتی گستردهای که به هوش مصنوعی مدرن قدرت میدهند، ممکن است خود به منابع جدیدی از شگفتی اصیل تبدیل شوند و مرزهای تجربه انسانی را به جای محدود کردن، گسترش دهند.
با توجه به این موضوع، پرسش این نیست که آیا هوش مصنوعی بر ظرفیت ما برای شگفتی تأثیر خواهد گذاشت یا خیر، بلکه این است که آیا ما خرد لازم را برای بردناین تأثیر به سمت شکوفایی انسان خواهیم داشت یا خیر. ماشین شگفتیساز اینجاست. آنچه اکنون اهمیت دارد، این است که چگونه از آن استفاده کنیم.
نظر شما